مهران بهاری

آئینهایی كه در این نوشته به طور خلاصه بررسی و تقدیم شده اند همه التقاطی اند و در ظهور و تطور آنها فرهنگها و تمدنها و گروههای ملی و ائتنیكی متعدد منطقه از عیلامی-ایلامی و بین النهری و سومری و فنیقی و مصر باستان و مدیترانه ای و خاورمیانه ای و آسیای میانه ای و قفقازی و ... منسوب به گروهای زبانی مختلف زاگروكاسپین و سامی و توركی و ایرانیك و اروپائی و ... با اعتقادات و باورها و ادیان و مذاهب گوناگون بدرجات مختلف نقش داشته و سهیم بوده اند. انكار این واقعیت و انتساب این آئینهای آمیزه گرایانه و فراملی منحصرا به زرتشتیان و پارسیها و ایرانیك زبانها و به ویژه به ملت ایران و آریائیها و منحصر و مترادف نمودن آنها با هویت ایرانی- هویت ملی-ائتنیك و نژادی كه هرگز وجود خارجی نداشته و ندارند- یعنی كاری كه دولت ایران و پان ایرانیستها و قومیتگرایان افراطی فارس انجام می دهند، رفتاری به غایت سخیف و ناشایست و فوق العاده بدوی است. تو گوئی این هویت ایرانی و نژاد آریائی خیالی، تافته ای جدا بافته از كل بشریت است، در حالیكه هر شكل و تجلی میراث فرهنگی و تاریخی نوع بشر از آن متاثر شده است، خود این هویت ایرانی و آریائی موهوم از هیچ فرهنگ و تمدنی متاثر نگردیده است. این همه پارسی-زرتشتی-آریائی انگاری مَرَضی؛ یك سونگری، انكار واقعیتها و دروغپردازی و جعل تاریخ است؛ رفتاری شونیستی و نژادپرستانه-استعمارگرایانه و زیاده خواهی است؛ ایجاد كدورت و تحریك دشمنیها بین ملل و فرهنگها و تمدنهای منطقه است؛ ..... این آئینهای التقاطی میراث معنوی بسیاری از ملل، تمدنها، فرهنگها و ادیان و مذاهب منطقه اند و این مقاله نیز در صدد آن نیست كه اثبات كند كدام یك از اینها سهم كمتر و كدام یك سهم بیشتری در پیدایش و تكامل آنها داشته اند. بویژه این مقاله منكر سهم هویت ملی ایرانی در تشكل آئینهای مذكور نمی باشد. چیزی كه اصلا وجود خارجی ندارد چگونه می تواند در پیدایش امری سهیم باشد؟

چهارشنبه سوری- اودگون سورو

آخرین چهارشنبه و یا سه شنبه شب قبل از ٢١ مارس- یئلین آی. منشاء آئین چهارشنبه سوری در اساس مربوط به قیام اعراب شیعی و مختار بن ابی عبید ثقفی در خونخواهی امام حسین در عراق میباشد كه توسط مهاجرین عرب شیعه به خراسان منتقل شده است. هاشم رضی، محیط طباطبایی محقق مردم شناسی و تاریخ ریشه چهارشنبه سوری را در این رخداد می بینند. بر افروختن آتشها در این روز برای جشن گرفتن پیروزی مختار بن ابی عبید ثقفی بر قاتل امام حسین و هم‌دستان وی در كوفه به سال ٦٨٥ میلادی و انتخاب روز چهارشنبه به سبب نحس شمرده شدن این روز در باورهای خرافی عرب بوده است. باورهای مردمی در خراسان در باره منشاء این آئین و مراسم نیز موید این واقعیت است. برخی مردم بر این باورند كه ابومسلم خیزش خود را در خراسان با دادن دستور روشن كردن آتش بر بام خانه‌های پیروانش آغاز كرد. اعراب شب چهارشنبه پایان سال را با "سور" (جشن) به شادمانی پرداخته و بدین گونه می كوشیده اند تا نحسی چنین شبی را بر كنار كنند. جاحظ در كتاب خود با نام المحاسن و الاضداد به نحوست و نامباركی چهارشنبه نزد اعراب اشاره كرده است (به نقل از نور علم، شماره ٨).

از سوی دیگر، در میان موسویان-یهودیان نیز نوعی مراسم پریدن از روی آتش و طلبیدن قدرت و قوت وجود داشته و دارد كه در روز اول عید پوریم (١٤ و ١٥ مارس) انجام می گیرد. شباهت بین مراسم مذكور موسوی-یهودی با مراسم پریدن از روی آتش در روز چهارشنبه سوری و همچنین طلبیدن سلامتی و صحت به هنگام پریدن از روی آتش، نیز همزمانی تقریبی این دو مراسم باعث شده است عده ای منشائی موسوی-یهودی برای چهارشنبه سوری و مراسم از روی آتش پریدن در این روز قائل شوند.

برخی از عناصر این مراسم التقاطی نیز مانند كلمه تركی "سور" در اسم آن، نحو تركی تركیب "چهارشنبه سورو"، فراهم آوردن "آجیل" و مراسم "قاشق زنی" متاثر از فرهنگ توركی است. علاوه بر "آجیل" و "قاشق" كه خود كلماتی تركی اند، كلمه "سور" نیز كلمه ای تركی-مغولی به معنی سرور و شادمانی و جشن و ضیافت و میهمانی است. كلمه سور تركی در نام چهارشنبه سوری ربطی به صفت "سوریك" در زبان پهلوی به معنی منسوب به سرخ و یا "سرخ" فارسی و "سور" كردی ندارد. كلمه تركی "سور" با كلمات سویورقا-سیورغ (شادمانی)، سویورگه (ضیافت، جشن)، سورچو (مهماندار، در دوره دولتهای تركی قاراقویونلو و آغ قویونلو) و شاید سویورقال-سیورغال، سیورغتمش-سویورقاتمیش و سورسات-سویورسات همریشه می باشد. ریشه شناسی كلمه سور تركی با كلمات "سوورماق-ساوورماق" به معنی افشاندن و دفع كردن (چرشنبه سوری؛ ق. آیقین، نشریه اولوس، شماره ١٣، ١٩٩٧، كلن، آلمان) و "سو" به معنی آب كه در برخی از نوشتجات تركی در اینترنت مطرح شده اند، نادرست و غیرعلمی است). كلمه سور تركی در تركیبات فارسی زیر نیز حضور دارد: سورچرانی، سور دادن، ختنه سوران و .... . در گذشته در قلمرو توركی به اشعاری كه در مراسم جشن عروسی و در مدح عروس و داماد خوانده می شد "سورنامه" و یا "سوریه" گفته می شد كه از همین ریشه است. تركیب "چهارشنبه سوری" به لحاظ نحوی نیز تركی است. حرف "ی" تركی در آخر تركیب "چهارشنبه سوری" معادل كسره مضاف مضاف الیه در زبان فارسی است و تركیب حاصل "چهارشنبه سوری" به معنی سور چهارشنبه است. هرگاه سور در این تركیب كلمه ای فارسی می بود این تركیب می بایست شكل فارسی "چهارشنبه ی سور" را به خود می گرفت و نه قالب تركی "چهارشنبه سوری". نكته دیگر آن كه فلسفه مراسم چهارشنبه سوری در میان دو ملت ترك و فارس نیز از اساس متفاوت است. در فرهنگ تركی و آزربایجان، چهارشنبه سوری تنها یكی از روزهای سیستم مفصل چهارشنبه ها (سو، اود، یئل، توپراق) می باشد. مراسم و سیستم چهارشنبه ها مختص آزربایجان است. بسیاری از فرعیات و شاخ و برگ‌های فراوان مراسم چهارشنبه سوری آنچنانكه امروز در جامعه فارس اجرا می شود، برگرفته از سیستم چهارشنبه ها در آزربایجان و فرم تركی مراسم چهارشنبه سوری است.

ابراهیم پورداود، محقق پان ایرانیست ایرانی سعی نموده است چهارشنبه سوری را به عنوان مراسمی برگرفته از جشنی كه ادعا می كند زرتشتیان داشته اند و گویا نامش "همسپاثمه‌ائده‌یه" بوده است بنمایاند. برخی دیگر از ناسیونالیستهای افراطی فارس، تركیب تركی سوری را ریشه گرفته از صفت سوریك در زبان پهلوی گویا همریشه با سور كردی و یا واژه سوئیریه در زبان اوستائی كه گویا به معنی چاشت بوده دانسته اند. اما واقعیت آن است كه مراسم چهارشنبه سوری آنگونه كه امروز در میان فارسان رایج است، قطعیا ربطی به زرتشتیگری، فارسیان، ایرانیت و آریائی گری نداشته و دارای منشاء عربی-سامی و حتی عبری-موسوی-یهودی است و همچنین نام آن رابطه ای با رنگ و خوراك ندارد. اصطلاح چهارشنبه سوری مربوط به قرون معاصر است و به هیچ وجه در متون قدیمی و كهن فارسی بدان برخورد نمی شود. واژه سور و تركیب سوری نیز همانگونه كه نشان داده شد و بی هیچ شكی، تركی است. در كوه های هندوكش یعنی جایی كه به اصطلاح پان ایرانیستی "آریائیان اصیل" (در معنی زبانشناسانه یعنی گروههای متكلم به یكی از زبانها و لهجه های هند و ایرانیك) زندگی می كنند، كسی چهارشنبه سوری را نمی شناسد. بر عكس، همه این گروهها آنرا مراسم و آئینی كاملا بیگانه تلقی می كنند. این سنت در میان ملت تاجیك كه دارای زبانی نزدیك به زبان فارسی است، همچنین دیگر ملل و اقوام ایرانیك زبان مانند بلوچها و پشتونها نیز ناشناخته است. این واقعیت به این معناست كه این آیین، هند و ایرانیك نیست. علاوه بر آن، اصطلاح چهارشنبه‏ سوری نمی‏توانسته پیش از اسلام وجود داشته باشد، زیرا واژه "شنبه" ریشه‏ای سامی دارد. در میان ایرانیكها، چهارشنبه ای نبود كه برای آن سور و جشنی گرفته شود و یا به صفت سوریك متصف گردد. در زبان و فرهنگ گاهشماری اقوام ایرانیك قدیم از روزهای هفته خبری نبود و روزشماری آنها به جای شمردن نام‏های هفته، با شمارش نام‏های سی‏روز ماه انجام می‏گرفت. روزشماری كنونی فارسی و تقسیم‌ ماه ‌به‌ هفته و روزهای هفته ‌اقتباس ‌از تقویم‌های ‌عربی ‌است ‌كه ‌آن‌ها نیز از تقویم عبری ‌اتخاذ كرده‌اند و پس از ورود اعراب به قلمرو ایران كنونی باب شده است. همچنین بسیاری از سنن در ارتباط با آتش و فلسفه مراسم چهارشنبه سوری، صد درصد بر خلاف اصول و باورهای دانسته زرتشتی است. در دین زردشت آتش مقدس است و از این رو یك زردشتی هرگز به آتش دشنام نمی دهد و نمی‌گوید زردی من از تو، سرخی تو از من؛ یعنی توانایی تو از من، ناتوانی من از تو. پورداود محقق پان ایرانیست نیز رسم پریدن از روی آتش و خواندن ترانه هایی همچون سرخی تو از من ، زردی من از تو و … را از افزوده های پسااسلامی و بی احترامی به جایگاه ارجمند آتش در میان زرتشتیان دانسته است. بر عكس میتولوژی تركی، كه آتش در آن نیروئی پایان دهنده به دردها و منبعی سلامتی بخش شناخته می شود.

نوروز- ارگه‌نه قون

٢١ یئلین-مارس (اول فروردین). نوروز به لحاظ نجومی آغاز فصل بهار در نیمكره شمالی و شروع پائیز در نیمكره جنوبی است. آئینهای نوروزی مراسمی فراملی و جهانی اند و ربطی به قوم فارس، زرتشتیگری، ایرانیت و آریائیان ندارند. همانطور كه امروز نوروز مختص ملل ایرانیك زبان نیست٬ در دوره باستان هم مختص اقوام ایرانیك زبان نبود. نوروز میراث معنوی همه بشریت است، نه فقط ایرانیان. عید نوروز یادگار عید نیسسانو بین النهرینی و محصول مشترك همه اقوام منطقه از ایلامی و سومری و سامی و ایرانیك و توركی و... است. "برخلاف عوام كه این عید را جشنی با منشاء خالص ایرانی می‌دانند، خواص و دانشمندان و از آن جمله اسطوره شناس مشهور دكتر مهرداد بهار در مقاله‌ "نوروز جشنی آریایی نیست" در كتاب "جستاری چند در فرهنگ ایران" به صراحت آنرا برگرفته از "جشن دوموزی سومریان" دانسته كه در سه هزار سال پیش از میلاد در منطقه بین‌النهرین توسط سومریان بوجود آمده بود. دكتر مهرداد بهار در مدخل كتاب "تخت جمشید" خود و هم در مصاحبه خود با مجله آدینه (شماره بهار ١٣٧٢) در اینباره چنین می گوید: "... جشن نوروز در اصل یك جشن آریایی نبوده، بلكه نخست در بین سومریان مرسوم بوده است... این آیین از بین النهرین به دیگر مناطق جهان و از جمله ایران رفته است". ابوالقاسم اسماعیل‌پور، در كتاب اسطوره، بیان نمادین در اینباره چنین می گوید: "آئینهای نوروزی ما شبیه مراسم مربوطه به ایزدان بابلی – یونانی، مصری است. ... نوروز بابلیان دوازده روز طول می‌كشید". به واقع در كتاب اوستا نیز به هیچ وجه سخنی از نوروز نمی رود و در دیگر متون كهن دینی و غیردینی اقوام ایرانیك زبان كوچكترین اشاره ای به عید نوروز و آئینهای نوروزی نشده است. از مراسم‌ نوروز در دربار شاهنشاهان‌ هخامنشی‌ و اشكانیان ‌نیز اطلاعاتی در دست نیست. در حالیكه بنا به تثبیت محمود روح الامینی "رسم نوروز، پیش از آیین زردتشت نیز در ایران برپا بوده است". این بدان معنی است كه در آن ایام زرتشتیان، در صورت اطلاع از سنت و پدیده نوروز، آن را امری خارجی و نامربوط به خود می دانسته اند. همچنین باید ذكر كرد كه اساسا آغاز سال ایرانیك قدیم، نه نوروز در اول بهار، بلكه در اول تابستان بود. ایرانیان باستان در فصل بندی سال به دو فصل تابستان هفت ماهه و زمستان پنج ماهه معتقد بودند و فصلی به نام بهار نمی‌شناختند.

عید نوروز آنگونه كه امروز در میان ملل ساكن در ایران و از جمله فارسها مرسوم است، ریشه در عید نیسسانو Nissanu بین النهرینی-سومری (در عراق كنونی) و سنن و گاهشماریهای بابلی-آكادی- آسوری- ایلامی دارد. كهنترین نشانه ای كه از نوروز به جای مانده، متعلق است به نخستین خاندان سلطنتی "اور" كه در خاورمیانه باستان و عراق فعلی زندگی می كردند. از این رو برخی از محققین، سومریان را كاشف نوروز عد كرده اند. در این قدیمی ترین نوروز، بنا بر آیینی كه ازدواج مقدس محسوب می شد، رابطه زناشویی میان الهه آب و خدای باروری صورت می گرفت. در معابد شهر اور، شاه شهر نقش خدای باروری را بازی می كرد و نقش الهه آب را كاهنه معبد شهر اور ایفاء می نمود. سومریان از روز اول بهار (نوروز) جشن های مفصلی به مدت دوازده روز برپا و روز سیزدهم استراحت می كردند. در این روز زن خدای سومری به نام " نانشه " كه الهه ی عدالت، مهربانی و راستی بود به حساب نیك و بد مردم رسیدگی می كرد.

نوروز در دیگر فرهنگ‏های منطقه و از جمله در میان فنیقیهای حوزه دریای مدیترانه، در میان یونان باستان، در آسیای صغیر، مصر باستان و آسیای میانه گرامی نیز داشته می شد. مراسم جشن نوروز در كتاب مشهور "سینوهه پزشك مخصوص فرعون" در سفر سینوهه و خدمتكار وی "كاپتا" به كشورهای امروزی خاورمیانه نیز دیده می شود. نوروز در میان اقوام سامی نیز از كهن‏ترین زمان‏ها شناخته شده بود. چنانچه برخی از روایتهای تاریخی آغاز نوروز را به بابلیان نسبت می‌دهند. طبق این روایتها رواج نوروز در قلمرو ایران امروزی به ۵۳۸ سال قبل از میلاد یعنی زمان حمله كورش به بابل بازمی‌گردد. در میان بابلیهای ساكن بین النهرین جشنی بوده است نظیر جشن نوروز موسوم به "زاگموگ" كه در سالهای حدود ٢٣٠ پیش از میلاد در فصل اعتدال ربیعی، در یازده روز از اول ماه نیسان به یاد و احترام "مردوك" (بت بزرگ بابلیان، خدای مسلط و قهرمان خدایان) در معبد "آزگیلا" واقع در شهر بابل برپا می شده است. آرتوركریستن سن ایرانشناس دانماركی نیز از جمله كسانی است كه نوروز ایرانیان را در اساس جشنی بابلی می داند: "زگموك و یا جشن آغاز سال به مدت ١٢ روز در آغاز بهار در معبد اساگیلای مردوك در شهر بابل با شكوه تمام برگزار میشد. در این روز پادشاهان بابل در حضور مردوك و همه خدایان تحت ریاست وی، دست تندیس مردوك را در دست گرفته و با وی تجدید عهد و پیمان میكردند. به تصور آنها، خدایان در روز زگموگ (نوروز) سرنوشت مردم و جهان و زندگی شاه را برای یكسال آینده رقم میزنند. بدین مناسبت در روز اول سال آتش افروخته و شاهان بار عام با شكوهی را به بزرگان ملك خود میدادند". بسیاری از جوامع عرب دوره جاهلیت جزیرة العرب و مندائیان-صائبیان عراق و عربستان ایران-الاحواز نیز نوروز را جشن می‏گرفتند. آلوسی در كتاب بلوغ‏ الارب خود، نوروز و مهرگان را دو عید مردم مدینه پیش از ظهور اسلام معرفی می‏كند. به واقع رایج و همگانی شدن نوروز در قلمرو غیرسامی مصادف با دوره اسلامی و حاكمیت مامون خلیفه امپراتوری عرب عباسی و نتیجه آن است.

در تشكل هویت عید نوروز آنگونه كه امروز در ایران شناخته می شود تركان و آزربایجان نیز سهم تعین كننده ای داشته اند. تثبیت تقویمی نوروز در موقعیت كنونی آن ناشی از تدابیر و زیجهای امپراطوران و شاهزادگان تورك مانند جلال الدین ملكشاه سلجوقی، هلاكو خان، غازان خان، اولوغ بیگ، ... است. (زیج ملكشاه و زیجهای مقتبس از آن زیج هلاكوخان، زیج غازان خان، ...). در روایتهای زرتشتی متاخر در ذكر ورود جمشید به آزربایجان و سپس روز جلوس او بر تخت مرصع خود نیز، تشكل نوروز صراحتا با آزربایجان ارتباط داده شده است. برهان‌الدین خلف تبریزی در این باره چنین می گوید: "جمشید... سیر عالم می‌كرد، چون به آزربایجان رسید فرمود تخت مرصعی را بر جای بلندی رو به جانب مشرق گذارند و خود تاج مرصعی بر سر نهاده بر آن تخت بنشست، همین كه آفتاب طلوع كرد و پرتوش بر آن تاج و تخت افتاد، شعاعی در غایت روشنی پدید آمد، مردمان از آن شادمان شدند و گفتند این روز نو است. روایت مشابه فردوسی در اینباره چنین است: "چو خورشید تابان میان هوا، نشسته برو شاه فرمانروا؛ به جمشید بر گوهر افشاندند، مر آن روز را روز نو خواندند". همانگونه كه مشاهده می شود در این روایات از آفتاب و خورشید سخن می رود. بر این اساس عده ای این احتمال را مطرح كرده اند كه كلمه مركب فارسی "نوروز" در اصل ترجمه اصطلاح "یئنی گون" تركی به معنی آفتاب و خورشید نو است. از آنجائیكه "گون" در زبان تركی به دو معنی روز و خورشید-آفتاب می باشد، محتملا به هنگام اخذ این اصطلاح توركی به فارسی، "یئنی گون" به جای "خورشید نو" به صورت "روز نو" و با حفظ نحو توركی به صورت "نو روز" ترجمه شده است (در نحو فارسی، "روز نو" گفته می شود). علاوه بر تركیب نوروز كه بر نحو توركی است، برخی از سنن نوروز این سنت التقاطی نیز مستقیما ایجاد شده در دربارهای دولتهای توركی می باشند، مانند سنت هفت سین كه برای نخستین بار در پایتخت دولت تركی آزربایجانی قاجار ایجاد شده است. به واقع رونق نوروز به صورتی كه امروز مرسوم است و تبدیل آن به جشنی ملی در ایران، مدیون حمایتها و تلاشهای بی دریغ دولتهای توركی سلجوقی، و بویژه سه دولت تركی صفوی، افشار و قاجار می باشد.

نوروز امروزه در میان تمام ملل تورك از مسلمان و مسیحی و موسوی و شامان و بودیست و آنیمیست و تحت نامهای گوناگون عزیز نگاه داشته می شود. یكی از قدیمی ترین نامهای نوروز، ارگه‌نه قون است. به توركی ارگه‌نه به معنی معدن، و قون به معنی محل س***ت و یا كوهپایه است. در میتولوژی تورك، ارگه‌نه قون موطن اولیه توركان جهان است و عید نوروز روز خروج توركان از ارگه‌نه قون به راهنمائی بوزقورد و با ذوب كردن كوهی كه آنها در غاری در آن محبوس بوده اند است. معادل ارگه‌نه قون در اساطیر مجاری "اؤرئك هون" به معنی وطن باستانی است (برخی كلمه ارگه‌نه قون را به صورت ارگه‌ن گون و به معنی روزی كه بسیار می رسد یعنی آغاز سال نو خوانده و معنی كرده اند. این دیدگاه در میان تركی شناسان مقبولیت نیافته است. فرم ارگه‌نه از ریشه ارمه‌ك به معنی رسیدن و بالغ شدنو فرم آریقینا از ریشه آری به معنی خالص و صاف است).

هفت سین-هفت شین

هرچند در خاورمیانه از عهد بسیار كهن عدد هفت تقدیس میشده است، اما سنت چیدن هفت سین آنچنان كه امروز در میان قوم فارس معمول است، و یا هفت شین، رسمی كهن نیست. سیاحان و مورخان سده‌ ١٩ در گزارش‌های عینی خود از آیین‌های نوروز در ایران، به ندرت از وجود چنین رسمی در میان قوم فارس یاد كرده‌اند. این رسم آنگونه كه در ایران جا افتاده، هنوز بین ملت تاجیك كه دارای زبانی نزدیك به زبان فارسی است رواج ندارد و در میان دیگر اقوام و ملل ایرانیك زبان مانند بلوچها و پشتونها نیز اصلا شناخته شده نیست. قدیمی‌ترین اشاره‌ موجود به رسم چیدن هفت سین در زبان فارسی، ارجاعی غیرقابل اطمینان و منفرد بدان در یك دست ‌نوشته‌ فارسی منسوب به دوران امپراتوری تركی آزربایجانی صفوی است. هاینریش بروگش نیز، كه در ١٨٦٠ در تهران پایتخت دولت تركی آزربایجانی قاجار حاضر بوده و جشن نوروز را با برخی جزییات آن شرح داده، ادعا می ‌كند در پایتخت این دولت تركی و آزربایجانی مردم با كاشتن گل‌هایی با نام‌های آغاز شونده با حرف "س" در باغ‌هایشان به پیشواز جشن نوروز می‌روند. در آن هنگام اكثریت مطلق جمعیت تهران پایتخت دولت تركی آزربایجانی قاجار، ترك بود و این شهر صبغه ای كاملا ترك و آزربایجانی داشت. اشاراتی نیز وجود دارد به یك سینی پر شده با هفت نوع میوه، اما نه به هفت سین.

اشاره هاینریش بروگش به یك سینی پرشده با هفت نوع میوه خوردنی حائز اهمیت است زیرا می تواند بر منشاء سامی-عبری-یهودی این سنت پرتوافكنی كند. زیرا یك سنت مشابه عبری-یهودی سینی ای مركب از هفت نوع خوردنی بنام سینی سئدئر وجود دارد. سینی سدر (سئدئر به زبان عبری: چیدمان، نظم، آرایه) ویا كئارا سینی خاصی دارای شش خوراك سمبولیك كه بر روی سینی به طرزی خاص چیده شده اند و در عید پساخ مصرف می شوند است. خوراك سمبلیك هفتم (Matzot) در حین خوردن در بشقاب خود در میز سئدئر قرار داده می شود. سئدئر آغازگر عید پساخ در روز چهاردهم ماه نیسان در تقویم عبری است. هر كدام از هفت گونه خوراكی ویژه سنت سینی سئدئر در فرهنگ عبری-یهودی-موسوی دارای معنی ای سمبلیك در رابطه با داستان اسارت و بردگی و اخراج یهودیان از مصر و رمز و نشانه و بیان‏ كننده بینش‏ها و برداشت‏های معین این مردم از گذشته و آینده شان است. نامهای شش خوراك سمبلیك مذكور به انگلیسی عبارت اند ازMaror, Chazeret, Charoset, Karpas, Zeroa, Beitzah .

سفره هفت سین (مانند سنتهای چهارشنبه سوری، سیزده بدر، ...) درمیان طوائف ترك از جمله قشقائیان دیده نشده است. اشارات منفرد به هفت سین در منابع فارسی همه مربوط به تركان ساكن تهران و آزربایجانیان منسوب به دربار دولت تركی آزربایجانی قاجاری است. به نظر می‌رسد كه سنت هفت سین تركی-پایتخت قاجاری در ارتباط با سنت بسیار دیرین سینی سئدئر یهودی-موسوی-عبری، احتمالا ملهم از جامعه یهودی-موسوی در تهران پایتخت دولت تركی آزربایجانی قاجار باشد كه در سده‌ی اخیر و صرفا به سبب تبلیغ و معرفی آن از سوی نهادهای رسمی و رسانه ‌های دولتی ایران، در میان قوم فارس مرسوم و متداول شده است. كلمه "سین" در تركیب هفت سین نیز، نه حرف اول كلمات آغاز شونده با سین، بلكه مخفف كلمه "سینی" است كه به مرور زمان و با ریشه شناسی عامیانه به نام حرف س یعنی سین ربط داده شده است (در زبان فارسی، با ریشه شناسی عامیانه مشابهی، كلمه "سینچی" تركی به معنی به دقت بررسی كردن، تبدیل به "سین جیم" كردن شده است). احتمال دیگر آن كه كلمه "سین" و "شین" در اصطلاحات هفت سین و هفت شین، محرف كلمه فارسی "چین" است. یاد آوری می شود كه كلمه سئدئر در نام عبری سنت سینی سئدئر نیز به معنی چیدن، نظم و آرایه می باشد. (ریشه شناسی كلمه سین بر اساس اصطلاح تركی "یئددی سین" و با كمك از پسوند مركب–سین به معنی "هفت اش را" بی پایه، نادرست و غیرعلمی است. اساسا بدین سبب كه سنتی به نام یئددی سین هرگز وجود نداشته و پسوند مركب مذكور نیز –سین نبوده، -سینی -سینگی است. علاوه بر آنكه پسوند –سینی پسوندی اسم ساز نیست).

سیزده بدر، گزی گونو

دوم ماه قیرآچان- آوریل (١٣ فروردین). مراسم روز سیزده بدر و نحوست عدد سیزده و ... ارتباطی با فارسیگری و ایرانیت نداشته، منشاء بین النهرینی- سامی- عبرانی - بابلی (از كشور عراق فعلی) و رومی-یونانی دارد. در كتاب‌های تاریخی و ادبی گذشته فارسی از قبیل التفهیم، تاریخ بیهقی و آثار الباقیه كه تمامی آیین‌های نوروزی را با جزئیات شرح داده‌اند، نشانی در مورد سیزده بدر نیست و حتا شاعران فارسیگوی آن زمان هم در اشعار خود اشاره‌ای به آن نكرده‌اند. این سنت در میان ملت تاجیك كه دارای زبانی نزدیك به فارسی است و دیگر اقوام و ملل ایرانیك زبان مانند بلوچها و پشتونها نیز كاملا ناشناخته است. از سوی دیگر حدود چهار هزار سال پیش در مصر باستان جشن تولد شمس، مصادف با شب یلدا برگزار می‌شده است. مصریان در این هنگام از سال به مدت دوازده روز، به نشانه دوازده ماه سال خورشیدی، به جشن و پایكوبی می‌پرداختند و پیروزی نور بر تاریكی را گرامی می‌داشتند. سومریان نیز در روز اول بهار (معادل نوروز) جشن های مفصلی، به مدت دوازده روز برگزار می كردند. در نجوم بین النهرینی-بابلی و اساطیر نجومی آنها نیز دوازده، از جمله در سال دوازده ماهه و دوره دوازده هزار ساله عمر جهان دارای معنی بنیادین و اهمیت ویژه ای است. بنا به تثبیت دكتر مهرداد بهار (نوروز، زمان مقدس) "جشن‌های دوازده روزه‌ آغاز سال نیز با این سال دوازده ماهه و دوره‌ دوازده هزار ساله‌ عمر جهان مربوط است‌. دوازده روز آغاز سال نماد و مظهر همه‌ سال بود‌، انسان آنچه را در این دوازده روز پیش می‌آمد، سرنوشت سال خود می‌انگاشت و گمان می‌كرد اگر روز‌های نوروزی به اندوه بگذرد همه‌ سال به اندوه خواهد گذشت"‌.

و اما نحوست و شوم بودن عدد سیزده در فرهنگ نمادهای گوناگون باستانی و قدیم وجود داشته است. طبق تورات، سفر خروج باب ١١ و ١٢؛ روز سیزده‌ی فروردین ویا سیزدهم سال نو مصری، روز برخورد سهمگین یك ستاره‌ دنباله‌دار با زمین و فلاكتها و خرابیها و تلفات انسانی سنگین متعاقب آن است. بر اساس روایت دیگری، "هامان وزیر خشایارشاه به دلیل عدم اطاعت قوم یهود از وی، پادشاه را مجاب به قتل آنان می‌كند و بر اساس قرعه روز ١٣ آدار و یا مارس را برای این كار تعیین می‌كند. ملكه یهودی وی استر به قوم یهود می‌گوید كه باید به درگاه خدا توبه و استغفار كنند و مراسم تعنیت به جای آورند. بر اثر اجرای مراسم "تعنیت" خدا از گناهان قوم یهود می گذرد و این بلا را از آنان دور می سازد. سپس استر نزد پادشاه می‌رود و او را از بی‌گناهی و مظلومیت قوم یهود مطلع می‌كند و در نتیجه طرح هامان خنثی شده و قوم یهود نجات می یابد. بدین مناسبت یهودیان عدد ١٣ را نحس می‌شمارند و در روزهای ١٤ و ١٥ آدار (مارس) عید "پوریم" را جشن می‌گیرند" (كلمه پوریم به عبری به معنای قرعه است). در تاریخنگاری مسیحیت، خیانت یكی از سیزده نفری كه بر سر سفره آخرین غذای حضرت عیسا و یا شام آخر بوده‌اند موجب مصلوب شدن حضرت عیسی گردید. و در تاریخ یونان فیلیپ پدر اسكندر مقدونی به سبب نگذاشتن مجمسه سیزدهم در معبدی كه دارای مجسمه دوازده خدای دیگر بود و گذاشتن مجسمه خود به جای آن كشته شده است، ....

شب یلدا، یلدا گئجه‌سی

٢٢ آرالیق-دسامبر (اول دی). شب یلدا یا شب چله درازترین شب سال، آخرین شب پاییز و نخستین شب زمستان، پایان قوس و آغاز جدی است. یلدا كلمه ای سریانی –سامی و به معنی زاده شدن و تولد، ولادت و میلاد عربی است. الف آخر كلمات در زبان سریانی مانند الف و لام عربی در ابتدای كلمات است و نقل تعریف یك كلمه را ایفا می كند (مانند مسیحا معادل المسیح). به گفته ابوریحان بیرونی به فارسی آنرا " شب‌زادان" ترجمه كرده‌اند. كلمه یلدا از نظر معنی معادل با كلمه نوئل از ریشه ناتالیس رومی به معنی تولد است. مراسم شب یلدا با اسامی مختلف از روزگاران كهن در دیگر مناطق جهان و بسیار پیش از ظهور عیسی مسیح نیز رایج بوده و آوازه جهانی داشته است. چنانچه حدود چهار هزار سال پیش در مصر باستان جشن تولد خورشید، مصادف با شب یلدا برگزار می‌شده است. مصریان در این هنگام از سال به مدت دوازده روز، به نشانه دوازده ماه سال شمسی، به جشن و پایكوبی می‌پرداختند و پیروزی نور بر تاریكی را گرامی می‌داشتند.

و اما جشن شب یلدا یا چله آنگونه كه امروز در میان فارسها و دیگر ملل ساكن در ایران مرسوم است ربطی به فارسیت و ایرانیت ندارد، بلكه دارای منشاء سامی-سریانی-آرامی (از سوریه فعلی) و سپس روم است. رومیان آن را ناتالیس آنویكتوس یعنی روز تولد شكست ناپذیر نامیده اند. كنستانتین امپراتور روم، مشهور به پدر كلیسا، در آغاز سده چهارم میلادی به این سبب كه مسیحیان، عیسی را مظهر نور میدانند، شب یلدا را با روز تولد حضرت مسیح در ٢٥ دسامبر برابر كرد. پس از آن كلیسای روم نیز به طور رسمی بیست و پنج دسامبر را برای برگزاری جشن میلاد مسیح پذیرفت و این روز به نام میلاد مسیح جشن گرفته شد. (به جز یك فرقه از مسیحیان كه ششم ژانویه را به عنوان روز تولد مسیح تثبیت كرده اند). مقارن با شب یلدا، دو جشن دیگر نیز برگزار می‌شود كه عبارتند از جشن ایلانوت از سوی موسویان-كلیمیان و جشن كریسمس از سوی مسیحیان. جشن ایلانوت موسویان بسیار به مراسم شب یلدا شبیه است. نام دیگر این مراسم جشن درخت است. مسیحیان نیز همزمان با شب یلدا جشن‌های مربوط به كریسمس را دارند كه یك درخت كاج را تزئین می‌كنند.

برخی از عناصر متاخر سنت التقاطی یلدا در ایران، مانند خوردن خربزه در این شب منشاء توركی داشته از سنت توركی-چینی "هانسیخ" رایج در میان توركان باستانی اویغور گرفته شده است. طبق منابع تاریخی اویغورها در روز دهم ماه سوم به منظور نمایش نترسی خود از سرما، دارای جشنی بنام هانسیخ به معنی "تفریح خوردنی سرد" بودند. سنت هانسیخ معادل پاسكالیای مسیحیان و خیدیر گونو`ی علویان است. در این روز تمام آتشها به مدت یك روز خاموش و خوراكیهائی سرد تهیه شده از یك روز قبل خورده می شوند. هندوانه ای كه از فصل تابستان نگاه داشته شده و در آزربایجان به "چیلله قارپیزی" معروف است نیز قاچ می شود. مراسم خوردن هندوانه (و تهیه "قاووت") همچنین بخشی از سنت "خیدیر سوفراسی" در میان قزلباشان ترك است.

عید فطر (رمضان)- اوروجلوق بایرامی: عیدی اسلامی-عربی است.عید قربان- آداق بایرامی:عیدی اسلامی-عربی است.عید خضر نبی-خیدیرنبی (قوردلار) بایرامی: عیدی التقاطی، در اولین پنج شنبه (اورتاگون) بعد از ٣٠ اوجاق (٣٠ ژانویه) عید خضر الیاس-خیدیرائللئز بایرامی: عیدی التقاطی، ٦ كؤچ (٦ مه، ١٦ اردیبهشت).

برخی از كلمات مربوط به آئینها و اعیاد مردمی خلق ترك و آزربایجان

آئین: تؤرهTörə آداب: گؤره‌نه‌كGörənək جشن: شؤله‌نŞölən ، تویToy ، دویونDüyün ، سورSür جمعه: یئیگونYeygün رسوم: گله‌نه‌كGələnək شادمانی: شنلیكŞənlik عید: بایرامBayram مراسم: تؤره‌نTörən مهمانی: قوناقلیقQonaqlıq

چله: قیرخجاQırxca چله بزرگ: بؤیوك قیرخجاBöyük Qırxca چله كوچك: كیچیك قیرخجاKiçik Qırxca چله كوچك (نیمه ویا ٢٠ روز اول): بالا قیرخجا Bala Qırxca چله كوچك (نیمه و یا ٢٠ روز دوم): بوز قیرخجا Boz Qırxca

برخی از منابع

-آداب و رسوم نوروز؛ رضا شعبانی. مركز مظالعات فرهنگی بین‌المللی، انتشارات بین‌المللی الهدی، چاپ اول، تهران-آیین مهر، هاشم رضی، انتشارات بهجت

۱۳۷۱-آئین‌ها و جشن‌های كهن در ایران امروز (نگرش و پژوهشی مردم شناختی)؛ محمود روح‌الامینی. موسسه انتشارات آگاه، چاپ اول، تهران، ١٣٧٦

-از یلدای ایرانی تا Jul سوئدی؛ تورج پارسی-اساس بابلی و بومی نوروز و مهرگان و سده ایرانیان؛ جواد مفرد.-اسطوره، بیان نمادین؛ ابوالقاسم اسماعیل‌پور. انتشارات سروش، چاپ اول، ١٣٧٧، تهران-

الواح سومری؛ ساموئل كریمر. ترجمه داود رسائی، انتشارات ابن سینا با همكاری موسسه انتشارات فرانكلین، تهران، ١٣٤٠

-بایراملار بایرامی؛ علیرضا صرافی. ائل بیلیمی، سایی ٣-برهان قاطع؛ محمدحسین ابن خلف تبریزی.

-بیست ‌مقاله؛ ‌سید حسن تقی‌زاده‌-توركله‌رده یئنی ایل- یاز بایرامی؛ حسن صفری-جستاری چند در فرهنگ ایران؛ دكتر مهرداد بهار. انتشارات فكر روز، چاپ سوم، تهران، ١٣٧٦

-جشن شب یلدا در ایران؛ حمید سفیدگر شهانقی. دفتر پژوهش‌های رادیو -جشن و آداب زمستان؛ انجوی شیرازی. انتشارات امیركبیر ۱۳۵۴

-جشن‏های ایرانی؛ دكتر پرویز رجبی.

-دیوان لغات ‌الترك؛ محمود كاشغری

-عید نوروز ایران یا عید دوموز تركان؛ دكتر حسین فیض‌الهی وحید.

 -گاه شماری و جشن‌های ایران باستان؛ هاشم رضی

 -معمای سفره هفت سین؛ ناصر منظوری.-نوروز بایرامی ایراندا؛ دكتر جواد هئیت. وارلیق ژورنالی، سایی ٤-٩٥ ، تهران قیش ١٣٧٣

 -نوروز جشن فرا ایرانی؛ حسن راشدی.-نوروز جشن نوزائی آفرینش؛ علی بلوك باشی. ١٣٨٠

-نوروز و تاریخچه آن؛ ضیاء صدرالاشرافی. هفته نامه شهروند، شماره ١٢٢١

-نوروز، زمان مقدس؛ دكتر مهرداد بهار. ماهنامه‌ چیستا، فروردین ١٣٦٢

-Eski Türklerde Takvim ve Nevruz bayramı, Cevat Heyet, Türk dünyasında Nevruz üçüncü uluslararası bilgi şöleni bildirelri, Atatürk kültür merkezi başkanlığı yayınları -2000- Ankara

-Novruz mərâsimi kompleksinin târixi mifoloji anlamı, Məhərrem Qasımlı, Azərbaycan şifâhi xalq ədəbiyyâtına dâir tədqiqlər, VIII cild. Səda neşriyyâtı, 1999 Bakı

پنجشنبه 25 اسفند 1390
بؤلوملر : مقاله لر,