روستای عین الدین

بو وئبلاگ دا قصدیمیز بودور كی دونیای مجازی ده بیر بیریمیز ایله ایلگی ده اولاق

دستان گرم شما را به گرمی می فشاریم

0 گؤروش
یازار:‌ كند اوشاقي

سلام به همشهریان، هم كندلی لر، و خوانندگان وبلاگ روستای عین الدین

با توجه به اینكه قصد و هدف ما از ایجاد این وبلاگ هم فكری و همكاری در خصوص بیان مسائل و مشكلات و توسعه شهرستانمان به خصوص روستای خودمان است ، از همه هم كندلی لریم ، هم شهری لریم و خوانندگان وبلاگ كه می خواهند افكار و نظراتشان در این وبلاگ به اشتراك گذاشته شود خواهشمندیم در قسمت نظرات نام كاربری رمز عبور و ایمیل برای نوشتن در این وبلاگ را به صورت خصوصی برای ما بنویسند تا از این به بعد آنها هم بتوانند نظرات خودشان را در این وبلاگ با تمام دنیا به اشتراك بگذارند.

چشم به راه تان  هستیم

آرديني اوخو
ثابیت یازی
بؤلوملر : چاغیریش,

چهارشنبه سوری در لندن

0 گؤروش
یازار:‌ كند اوشاقي

16 March 2012

یادداشتی از آدرین جونز، كارمند وزارت امور خارجه بریتانیا كه در مراسم چهارشنبه سوری در لندن شركت كرده است.
چهارشنبه سوری

چند ماهی هست كه مشغول یاد گرفتن زبان فارسی و فرهنگ ایران هستم و به همین خاطر مشتاق بودم فرصتی به دست بیاورم تا از نزدیك ببینم كه ایرانی‌ها چطور رسوم مهم‌شان را جشن می‌گیرند.

روز ۱۳ مارس جامعه پرتعداد ایرانی‌های لندن مراسم مختلفی به مناسبت چهارشنبه سوری برگزار كردند. در یكی از این مراسم كه غروب آخرین سه‌شنبه سال، پیش از نوروز، برگزار می‌شود بیشتر از ۳۰۰ نفر در زمین فوتبال بارنت در شمال لندن گرد هم آمده بودند. از حاضران در این مراسم با بسته‌های آجیل پذیرایی می‌شد و آن‌ها می‌توانستند  و برای نوروز شیرینی خانگی هم بخرند و به خانه ببرند.

چیزی نگذشت كه صف‌هایی از چند گله آتش روشن شد؛ آتش‌های كوچكتر برای كودكان و آتش‌های بزرگتر برای بزرگترها و مردم هم به صف شدند تا از روی شعله‌ها بپرند و آرزو كنند و بگویند كه «سرخی تو از من، زردی من از تو» (البته سرخی آتش را كه به پوست تعدادی از شركت كنندگان می‌رسید می‌شد عیناً دید). بعد از ماه‌ها كرختی زمستان، پوستم واقعاً پریده رنگ بود و به همین خاطر دو دور كامل از روی همه شعله‌ها پریدم. متاسفانه به رغم تلاش‌های دوستی كه سعی می‌كرد به من یاد دهد كه چه كار باید بكنم، به قدری به سرعت از روی آتش‌ها پریدم كه در همه عكس‌هایی كه گرفتم تار و نامشخص افتادم. شاید هم بهتر شد.

داخل یك چادر بزرگ شلوغ و مملو از جمعیت مردم كاسه‌های آش می‌گرفتند و می‌خوردند. من اول نسبت به این معجون غلیظ سبز رنگ مقداری مشكوك بودم چون در ظاهر چندان اشتها برانگیز به نظر نمی‌آمد. اما طعم این آش آن قدر عالی بود كه حالا منتظرم تا زودتر فرصتی پیش بیاید و دوباره از این غذای ایرانی بچشم. در پس زمینه این مراسم موسیقی زنده تمام وقت در حال اجرا بود. مراسم واقعاً مراسمی خانوادگی بود و بچه‌ها و بزرگ‌ترها مشغول رقص بودند در حال كه دست‌هاشون رو از هم باز كرده بودند و طوری انگشت‌ها را می‌چرخاندند كه انگار داشتند لامپ‌هایی نامرئی را در هوا به سرپیچ می‌بستند. برنامه عصر با یك نمایش آتش‌بازی بزرگ در پیش زمینه آسمانی صاف به پایان رسید و احتمالاً هرمز (مشتری) و ناهید هم به فرخندگی در پس زمینه این نمایش سهیم بودند.

تشابهات این مراسم من را یاد شب آتش بازی در بریتانیا انداخت، مراسمی كه به نام «گای فاوكس» در روز ۵ نوامبر برگزار می‌شود؛ خانواده‌هایی پیچیده در لباس‌های گرم كه در این مراسم شركت می‌كنند، آتش و آتش‌بازی، و غذای گرم. البته مراسم ایرانی موسیقی و رقص و البته پریدن از روی آتش را هم اضافه بر همه این‌ها دارد. خوشبختانه در این مراسم هیچ مأموری از اداره «ایمنی و سلامت» هم ندیدم كه لذت این شب را از بین ببرد. فقط چندتایی غیرایرانی هم در این مراسم بودند كه باعث افسوس بود؛ عصر و شب جالبی را از دست داده‌اند.

نقل از:

http://ukforiranians.fco.gov.uk/fa/window-to-britain/

 

آرديني اوخو
دوشنبه 29 اسفند 1390
بؤلوملر : اخبار,

آیا باید به نفهمیدن خود افتخار كنیم؟!!!

0 گؤروش
یازار:‌ كند اوشاقي


هدف از گذاشتن این پست توهین به كسی یا كسانی نیست بلكه درد و دلی است خودمانی. لطفا به خودتان نگیرید. احیانا اگر هم به خودتان گرفتید پس شامل حال این نوشته می شوید.شرمنده تان!!!

منتظر نظرات تان هستیم.

 

خود آگاهی چیزی است كه مرا دائما از مشغولیتهای دائمی كه مرا قربانی خود كرده اند ، بیرون می كشد و به خودم فرا می خواند . من را جلو آینه قرار می دهد تا خودم و ارزش های درونیم را بشناسم .

خودآگاهی بالاتر از آگاهی از فلسفه ، آگاهی از علم ، آگاهی از صنعت  و . . . است ، كسی كه دكترای فلسفه دارد و روزی هزار بار هم خود را در آینه می بیند اصلا به خودش فكر نمی كند كه بتوان خودآگاهی را برای او تعریف نمود ، این ها فقط تخصص  دارند ، خودآگاهی یعنی چیزی كه مرا به خودم معرفی كند ، مرا به خودم بنمایاند و متوجهم كند كه من چقدر ارزش دارم .

هركس به اندازه ایمانی كه به خود دارد ارزش دارد . حال فكر كنید ما چقدر خودمان را ارزشمند می دانیم ؟؟؟

مگر ما شرقی ها ، دنیای سومی ها ، ما مسلمان ها و ما ترك ها چكار كرده ایم و با ما چكار كرده اند ؟؟ اول مذهبمان ، ادبیاتمان ، زبانمان ، فكرمان ، گذشته مان ، تاریخمان و اصلا نژادمان را و همه چیزمان را چنان تحقیر كرده اند ،  ما را بقدری آدم های دست دوم حساب كرده اند كه ما نشستیم خودمان خودمان را مسخره كردیم و مسخره می كنیم !

دیگر وقتی كسی به ما جك می گوید ما خودمان هم از روی حقارت و كوچكی به او می پیوندیم و زبان ، ادبیات و ناموس خودمان را به تمسخر می گیریم . . . و از طرفی خودشان را آنقدر برتر و بالاتر و عزیز تر نشان داده اند كه ما برای بزرگ شدن ، برای اینكه خود را روشن فكر نشان دهیم تازه به زبان آنان صحبت می كنیم و كروات می زنیم ، كت و شلوار انگلیسی می پوشیم و تازه حركت راه رفتن آنان را تقلید می كنیم و به راستی این كار هایی كه ما انجام می دهیم اصلا كار انسان است ؟ آیا حیوانات خود را آنقدر ذلیل می شمارند كه ما خود را می شماریم ؟

حتی تحصیل كرده ی ما از اینكه زبان مادری خودش را از یاد برده ، از اینكه به جامعه ی انسانی خودش ، از اینكه تاریخ خودش را نمی داند ،  افتخار می كند این همه خریت ؟؟؟  آخر خریت هم نمی شود گفت كه به خر توهین می شود ،‌ آخه آدم اینقدر در بی شعوری افتخار بكند ؟؟؟

خیلی عجیب است طرف نه اینكه در یاد گرفتن زبان فرنگی افتخار بكند ، بلكه در از یاد بردن زبان مادریش افتخار می كند ، آخر كجای دنیا و در كدام علم گفته شده كسی كه چیزی را از یاد می برد باید به نفهم تر شدنش افتخار كند. كجای دنیا ؟؟؟ تا این اندازه  عاجز و ذلیل ؟؟؟

 بابا این كه همان مانقورتیزم یا دیالكتیك سوردل است ، دیالكتیك سوردل همان دیالكتیك بچه است . بچه وقتی كه مادرش اورا می زند ، تحقیرش می كند و با او دعوا می كند ، ناراحت است و برای رهایی از جور و جفایی كه در حقش شده به دامان خود مادر پناه می برد تا از حمله مادر در امان بماند .

نژاد برتر ، قوم برتر ، ملت برتر و حتی آدم برتر برای اینكه برای اینكه قومی ، ملتی را به زیر قدرت ، یوغ و مهمیز خویش بكشد او را تحقیرش می كند .

به قدری مذهب ، تفكر ، زبان ، گذشته ، فرهنگ و همه چیزش را تحقیر می كند كه او برای اینكه از مسیر تهمت ها و تحقیر های او ، از جایی كه همیشه به وسیله او تحقیر می شود ، فرار كند ، به دامن خود او پناه می برد خودش را به شكل او در می آورد كه دیگر در مسیر تهمت های او نباشد .

برای مثال وقتی در جمعی می نشیند و می بیند كه به ترك ها جك گفته می شود آنقدر خود را حقیر و ناتوان می شمارد كه از خود دفاع نمی كند و برای فرار از كسی كه به او توهین می كند خود را همرنگ او می كند و این است آن خریتی كه از آن سخن می گفتم باز هم حیف خر كه بخواهیم این افراد را خر بنامیم !!!

مسلما نسلی ، آدمی و ملتی كه خود را كوچك بشمارد كوچك هم هست . برای اینكه بتوانی دیگری را بصورت برده ی خود تسلیم كنی ، اول باید تحقیرش كنی ، به نحوی كه خودش هم باور كند كه از ذات و نژاد ،پست است ! آنگاه است كه نه تنها پستی برای او بد و چندش آور نیست ، بلكه با تمام آرزو و عشق و التماس ، می آید به بردگی تو و پناه می آورد به اربابی تو !!!

از زمان رضا قاطرچی ما هم به وسیله ی دولت های استعماری استحمار شده ایم و طوری تاریخ و تمدن و زبان و همه چیز ما را خورد كرده اند كه خودمان هم باور كرده ایم كه حقیریم و این حقارت برای ما به یك فلسفه ی وجودی تبدیل شده است . . . اما باید بگویم همانطور كه در همه ی مكاتب انسانی نقل شده است و می شود ،  تمام انسان ها با هم برابرند و نژاد برتر وجود ندارد پس هیچ قومی حق ندارد دیگری را خوار شمارد .  اینكه به قومیت های ایرانی جك می گویند دقیقا از زمان رضا قاطرچی آغاز شده و ما دیگر نباید این اشتباه را انجام دهیم و خودمان نیز خودمان را تحقیر كنیم و این كاریست كه برخی از ما انجام می دهیم و همین جا از شما خواهش می كنم كه از این لحظه به غیر انسانی بودن  این عمل فكر كنید و این كار را دیگر انجام ندهید !!!

البته برخی می نشینند و می گویند عیبی ندارد كه "مگه با یك جك گفتن چی میشه بابا ؟؟؟ " در پاسخ این افراد باید بگویم كه سیاست میگه  اگه خواستی به یكی جوالدوز بزنی اول سوزن را امتحان كن ببین نمی فهمه بعد جوالدوزه را بزن !

بله اول به خودت جك می گویی ، بعد به جای آنا از مامان استفاده می كنی تا به اصطلاح با كلاس شی ، بعد اعداد را به یك زبان دیگر می گویی و . . . تا نفهم شدن خود را تكمیل كنی . . .

اگر می خواهید قومی سربلند باشید نه به قومی توهین كنید و آن را حقیر بشمارید و نه این حق را به كسی بدهید كه شما را تحقیر كنند و به شما توهین نمایند . . .

 

نویسنده : كامران فریدونی كشكولی

 kamranfareidouni@yahoo.com

آرديني اوخو
دوشنبه 29 اسفند 1390
بؤلوملر : مقاله لر,

بر خلاف تصور نوروز، شب یلدا، چهارشنبه سوری و سیزده بدر رسمی آریایی نیست!!

0 گؤروش
یازار:‌ كند اوشاقي

آئینهایی كه در این نوشته به طور خلاصه بررسی و تقدیم شده اند همه التقاطی اند و در ظهور و تطور آنها فرهنگها و تمدنها و گروههای ملی و قومی متعدد منطقه از عیلامی-ایلامی و بین النهری و سومری و فنیقی و مصر باستان و مدیترانه ای و خاورمیانه ای و آسیای میانه ای و قفقازی و ... منسوب به گروهای زبانی مختلف زاگروكاسپین و سامی و توركی و ایرانیك و اروپائی و ... با اعتقادات و باورها و ادیان و مذاهب گوناگون بدرجات مختلف نقش داشته و سهیم بوده اند.

برای خواندن این مقاله بر روی آردینی اوخو كلیك كنید

آرديني اوخو
پنجشنبه 25 اسفند 1390
بؤلوملر : مقاله لر,

بیزیم آخر چرشنبه میز!!!

0 گؤروش
یازار:‌ كند اوشاقي

دون آخشام بیزده ایران میللته ایله بیرلیكده چرشنبه سوری توتوب و اود قالادیق. یئریز بوش بتر یاپیشدی. آرتیق شرح ائتمیرم اؤزوز شكیل لرده گؤرون

شكیل لری قالانی آردینی اوخودا

شكیل لری اصلی اندازه سینده گؤرماق اؤچون شكیل لرین اوستونده كلیك ائله یین

نظرده یادیزدان چیخماسین!!!

 

چهارشنبه سوری عین الدین

آرديني اوخو
چهارشنبه 24 اسفند 1390
بؤلوملر : كندین یازیلاری,

چهارشنبه های آخر سال

0 گؤروش
یازار:‌ كند اوشاقي

از مراسم های عید نوروز، یكی از مهم ترین عناصری كه خلقمان به آن اهمیت داده اند چهارشنبه های آخر سال است. در تقویم  ملت ترك آذربایجان آخرین فصل ماه زمستان بوز آیی (بایرام آیی) همان اسفند ماه است. ماه اسفند از 22 فوریه شروع و تا 21 مارس ادامه می یابد. در این ماه هوا زود به زود رنگ عوض می كند، گاه باران می بارد، گاه گرمای آفتاب تن آدمی را می سوزاند.  به همین سبب نیاكان بزرگمان ماه اسفند (بوز) را به چهار چهارشنبه تقسیم كرده اند. همان طور كه می دانیم خداوند متعال وقتی كه اولین انسان را می آفرید، خاك را با آب مخلوط كرده و از گِل شكل انسان را خلق كرد، سپس از نفس  گرمش به آن دمیده و در بهار شكوفه ها، علف ها و به باد هایی كه درختان را جان می بخشند دستور داده و به آن ها جان داد. به همین خاطر، یعنی به سبب آفرینش این چهار عنصر، انسان این چهار عنصر را مقدس شمرده و برای هر كدام یك روز معینی اختصاص داده است. پس این چهارشنبه ها، چهارشنبه های آب، آتش، باد و خاك نامگذاری شده اند.

اولین چهارشنبه، چهارشنبه آب نام گذاری شده بود. یعنی آب رودخانه هایی كه كمی یخ بسته اند با نزدیك شدن به بهار آب شده و  به رودها سرازیر می شوند. خاك آرام آرام شروع به خیس شدن می كند و دختران از چشمه ها آب زلال، شیرین و  خنك آورده و به اطراف خانه می ریختند و خودشان را با آن شست و شو می دادند.

دومین چهارشنبه، به این خاطر چهارشنبه آتش نامگذاری شده است كه با نزدیك شدن بهار، خورشید آرام آرام خاك را گرم كرده و به آن حرارت بخشیده و آن را برای آفرینش آماده می كند. در چهارشنبه آتش مردم هیزم جمع كرده و مشغول آتش بازی می شدند. به نام یك عضو از هر خانواده شمع روشن كرده و تابلوهایی درست می كردند.

سومین چهارشنبه، چهارشنبه باد است. در بعضی از نقاط خیلی عزیز برگزار می شود. یعنی باد دیگر خاكی را كه هنوز نیمه جان است ، به بهاری كه تازه تازه آمده گل های حسرت را تكان می دهد، و درختانی را كه شكوفه داده اند به همه با هم جان می بخشد.

آخرین چهارشنبه، چهارشنبه خاك است. طبیعت مادر خاك را با آب خیساند، با آفتاب گرما داد و برای آفرینش آماده كرد. برای همین هم اولین كشت سال را در چهارشنبه آخر شروع می كردند. و مادرانمان " سمنی ساخلا منی،  ایلده گؤیرده رم سنی " گفته و گندم ها را خیس می كردند.

 

منبع:  http://azarmahni.blogfa.com/post-113.aspx

برای خواندن این مقاله به زبان تركی آذربایجانی لطفا بر روی آردینی اوخو كلیك كنید.

آرديني اوخو
چهارشنبه 24 اسفند 1390
بؤلوملر : مقاله لر,

سئچیمین نتایجی (حوزه انتخابیه تیكمه داش)

0 گؤروش
یازار:‌ كند اوشاقي

  1. آقای ناصر امیری زگلوجه 498 رای و 4% آرا
  2. آقای نادر امیدی تیكمه داش  1893 رای و 15% آرا       

قالانی آردی دا

آرديني اوخو
شنبه 13 اسفند 1390
بؤلوملر : اخبار,

بستان آبادین میللت وكیلی بللی اولدو

0 گؤروش
یازار:‌ كند اوشاقي

سلام حؤرمتلی اوخوجولار.

دون گئجه ساعات 10 دان بری كی رای لر ساییلدی كاندیدالاریمیزین قلبی گؤپ گؤپ دئیدیر تا كی ساعات 3 گئجه یاریسی بستان آبادین میللت وكیلی بللی اولدو. آقای مهندس غلامرضا نوری. آقای مهندس غلامرضا نوری اكثریت آرا ایله بستان آباد میللتی نین وكیلی سئچیلدی.

 ایكینجی و اوچونجو رای لر ترتیب له آقای دكتر محمد وحدتی جنابلاری و آقای دكتر كوهستانی جنابلاری اولدولار.

هر حالدا آقای مهندس غلامرضا نوری جنابلارینا بو سئچیمی تبریك دئییب و اونلارا بو آغیر و  مسئولیتدی ایشینده اوغور و باشاریلار دیله ییریك. ایشالله كی الله این كؤمك لری له  شهریمیزین قاباغا گئتمگینه و داها باش اوجا اولماقینا هامیلیقلا آقای نوری جنابلاریلا بیرلیكده آرتیق چالیشاق.

بودا نوری جنابلارینین سیته سی:

http://www.gh-noori.ir

آرديني اوخو
شنبه 13 اسفند 1390
بؤلوملر : اخبار,

بی نظم ترین نمایندگان استان آذربایجان شرقی

0 گؤروش
یازار:‌ كند اوشاقي

به نقل از اعتدال پرس آقای مجید نصیرپورنماینده مردم سراب با 19 جلسه غیبت، آقای احد خیری نماینده مردم بستان آباد با 15 جلسه غیبت و آقای غلامحسین مسعودی ریحان با 10 جلسه غیبت به ترتیب بی نظم ترین نمایندگان استان بوده اند.

خیلی جالبه!!!

لطفا اطلاع رسانی كنید.

اگه می خواین از  به روز شدن وبلاگ با خبر شین در سیستم خبرنامه ما عضو شین تا مطالب مارو رو تو ایمیلتون بخونین.

با تشكر

آرديني اوخو
دوشنبه 8 اسفند 1390
بؤلوملر : اخبار,